وبلاگ شخصی مهدی صادقی

فاطمه گشته مادرم که من غلام حیدرم

وبلاگ شخصی مهدی صادقی

فاطمه گشته مادرم که من غلام حیدرم

وبلاگ شخصی مهدی صادقی

گر چه که چون خال لبت قلبم سیه باشد ولی
دیدار خالت می دهد نوری به قلب زار من
اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

۱۶ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

اربعین امام حسین ع -شعراز مهدی صادقی

آمدم از شام ویران   سوی تو با چشم گریان

آمده بهر تو مهمان  ای حسین جان ای حسین جان

خیز استقبال خواهر  آمدم با قلب مضطر

با دل خون می نشینم   بر سرِ قبرت برادر

آتش دل زد شراره    بر ربابت کن نظاره

دیده اینجا اصغرش را    با گلوی پاره پاره

وای من از این جسارت  از جسوری از جسارت

من خودم دیدم در اینجا   خیمه هایت گشت غارت

(مهدی صادقی)

 

گلچین مداحی آبان ماه 94 -کربلائی مهدی صادقی

سبک زمزمه شهادت حضرت رقیه س - مهدی صادقی


من عاشقم وبه شور وشینم   برزینب کبری نور عینم

(زهرای سه ساله حسینم) 2

بااین دل زارم    از غم گله دارم

درقافله پای       پُر آبله دارم

در کنج خرابه جا گرفتم   تشنه شدم و گرسنه خُفتم

(اما غمِ خود به کس نگفتم) 2

(بابای غریب من حسین جان) 4

 

بابای غریب و تشنۀ من  دارم سرِ تو به روی دامن

(از روی تو شد خرابه روشن) 2

خاکی شده رویت  پُر خون شده مویت

گوشم شده پاره   با دستِ عدویت

من نامِ تورا به لب چو بردم  ازخصم تو تازیانه خوردم

(بنگر که زداغِ تو فِسُردم) 2

(بابای غریب من حسین جان) 4

 

 

دانلود سبک
حجم: 1.65 مگابایت


مناجات با امام حسین ع - شعر از محمد رسول زاده


از آن خوشم که شدم نوکر سرای حسین
منم غلام کسی که بود گدای حسین

دو چشم داده خداوند تا که گریه کنم
یکی برای حسن آن یکی برای حسین


یقین که آتش دوزخ حرام گردیده
به جسم آنکه بود یار آشنای حسین

برای بخشش کوه گناه یک راه است
بریز قطره ی اشکی تو در عزای حسین

کبوتر دل عشاق هر شب جمعه
نشسته است روی گنبد طلای حسین

خدا کند که شبی زائر حرم گردیم
و جان دهیم همان شب به کربلای حسین

به گوش جان تو اگر بشنوی هنوز آید
ز زیر نیزه و تیغ و سنان صدای حسین

(محمد رسول زاده)


شهادت امام حسن مجتبی ع - شعر از علی انسانی


ز تو ای زهر ممنونم که خود را کارگر کردی
تو آخر بار من بستی و راهیی سفر کردی


اگر آبی بر آن ریزند بنشانند آتش را
چه آبی تو؟ که در جان من ایجاد شرر کردی

نه امیدی به ماندن دارم و نی زندگی خواهم
اثر از این دو دیگر نیست تا در من اثر کردی

زمین را چاک دادی بس که مهلک بودی و کاری
تو که این با زمین کردی چه کار با جگر کردی


سراپای وجودم درد بود و کس به درمانم نمیکوشید
ز تو شرمنده ام ای دل ز بس با صبر سر کردی

جگر پاشیده شد از هم ولی غم از دلم بردی
که عمری راحتم از خوردن خون جگر کردی

به رخ گرد یتیمی و به سر خاک عزا طفلم
چرا این جوجه را در کودکی بی‏بال و پر کردی

دگر چشمم نمی‏افتد به روی قاتل زهرا
پسر را کُشتی و دنبال مادر رهسپر کردی



(علی انسانی)



سبک زمینه شهادت حضرت رقیه س 94 - مهدی صادقی


دیگه روشن شده چشمای من  با دلِ ریشم

آخه بابای خوبم عمه جون اومده پیشم

عمه  برگو  چرالبهای زیبای بابام پرخونه امشب

عمه   این دل  زغم ودردو رنجِ بیکسی (می خونه امشب) 2

(مَنِ الَّذی اَیتَمَنی) 4 

 

صورت دخترت ازاین مصیبت زردِ زرده

شبای این خرابه، ای باباجون خیلی سرده

بابا  امشب  چرا دست و پاهای کوچیکم داره می لرزه

بابا   بوسه  از لبای پُر ازخونت (به این دنیا می ارزه) 2

(مَنِ الَّذی اَیتَمَنی) 4

 

دانلود سبک
حجم: 1.79 مگابایت



سبک زمینه شهادت حضرت رقیه س 94 - مهدی صادقی

ای بابای  غریب  من          گشته جسم تو بی کفن

بابادارم من از دشمن         یادگاری   به  روی  تن

خسته شده ام از زمانه     از سیلی  و  از  تازیانه

وای من دیدم روی نی سرتو (اون حنجر تو) 2

شد جسم سه سالۀ دختر تو(چون مادر تو) 2

(بابا حسین) 4

ازغصه ها شدم محزون   ازدوری ات چشام گریون

لبهای من  بُوَد  سالم    لبهای تو  شده پر خون

امشب شب وصلم رسیده    بابا کی رگاتُ بریده

چشمای کم سوی من بسته شده (دل خسته شده) 2

پاهای کوچیک من خسته شده ( دل خسته شده ) 2

(بابا حسین) 4

 

 

دانلود سبک
حجم: 1.91 مگابایت

 

 

 

شهادت حضرت رقیه س - شعر از رضا رسول زاده


بابا سلام گوشه ی ویران خوش آمدی

در محفل غریب یتیمان خوش آمدی

بابا سلام پس تو چرا دیر آمدی

حالا که شد سه ساله ی تو پیر آمدی

اول بیا تو رنگ تنم را نگاه کن

این پاره پاره پیرهنم را نگاه کن

قدری بکش تو ناز من نازدانه را

تا سر کنم حدیث شب و تازیانه را

قلبم ز دست فاصله ها تیر می کشد

پایم ز درد آبله ها تیر می کشد

با عمه پا به پای اسیران دویده ام

دنبال قافله به بیابان دویده ام

بر دامنم گذاشته عمه سر تو را

شد نوبتم که بوسه زنم حنجر تو را

چون صورت تو صورت من زخم خورده است

اصلا تمام قامت من زخم خورده است

چشم انتظار دختر تو شهر شام بود

دیدم که سنگ دست زنان روی بام بود

در زیر خاک و آتش شان سوخت گیسویم

یکباره گر گرفت و بر افروخت گیسویم

بابا نگو به عمه ... سرم درد می کند

با او نگو ولی ... کمرم درد می کند

من زینب توام به خدا زیور توام

خیلی شبیه مادر غم پرور توام

آبم مکن مپرس ز احوال موی من

بگذر ... چرا نیامده با تو عموی من ؟

ای از سفر رسیده ز رنج سفر بگو

از روی نیزه رفتن و از چوب تر بگو

خون می چکد هنوز چرا از روی لبت

ای دخترت فدای رخ نا مرتبت

در مجلسی که حرمت طفلان تو شکست

می دیدمت ز گوشه ای دندان تو شکست

دیدم چگونه بر سر تو چوب می زدند

در پیش چشم خواهر تو چوب می زدند

انگار روی چشم من آب مذاب ریخت

وقتی به طشت روی سر تو شراب ریخت

(رضا رسول زاده)

 

مناجات با امام حسین ع - شعراز حاج مرشد چلوئی




من غم مهر حسین با شیر از مادر گرفتم

روز اول کامدم دستور تا آخر گرفتم

بر مشام جان زدم یک قطره از عطر حسین

سبقت از مشک و گلاب و نافه و عنبر گرفتم

عالم ذر ذره ای از خاک پای حضرتش

از برای افتخار از حضرت داور گرفتم

بر در دروازۀ ساعات یک ساعت نشستم

تا سراغ حضرتش از زینب مضطر گرفتم

زینبی دیدم چه زینب کاش مداحش بمیرد

من ز آه آتشینش پای تا سر در گرفتم

سر شکسته دل پر از خون دیده خون آلود اما

حالتی دیدم که بر خود حالتی دیگر گرفتم

ام لیلا رعشه بر اندام دیدم اوفتاده

گفت من این رعشه از داغ علی اکبر گرفتم

نا گه از بالای نی فرمود شاه تشنه کامان

سر براه دوست دادم زندگی از سر گرفتم

اکبرم کشتند و عون و جعفر وعباس و قاسم

تا خودم از تشنگی اب از دم خنجر گرفتم

گفت ساعی زین مصیبت  از دردربار جانان

حظّ آزادی برای اکبر و اصغر گرفتم

(مرحوم حاج مرشد چلویی)


روز عاشورای امام حسین ع - شعر از جودی خراسانی




آن دم بریدم از زندگی دل
که آمد به مسلخ شمر سیه دل

او می‌دوید و من می‌دویدم
او سوی مقتل من سوی قاتل

او می‌نشست و من می‌نشستم
او روی سینه من در مقابل


او می‌کشید و من می‌کشیدم
او از کمر تیغ من آه باطل

او می‌برید و من می‌بریدم
او از حسین سر من غیر از او دل

(جودی خراسانی)


مناجات باامام حسین ع -شعر ازعباس احمدی




من به خون لبت ای دوست گرفتار شدم

حال سجاد تو را دیدم و بیمار شدم

در حسینیه ی ارباب شبی خوابم برد

صبح پشت درِ یک میکده بیدار شدم

چه شبی بود که از بین دو انگشت شما

ناگهان با خبر از عالم اسرار شدم

شال خوشبوی تو، سبز و علم دوش تو سبز

«دام همرنگ زمین بود گرفتار شدم»

بچه بودم که ابالفضل شفا داد مرا

تا قیامت به علمدار بدهکار شدم

خلق در روضه گرفتند برات عتبات

منِ بیچاره ولی دیر خبردار شدم

رشته بر گردنم افکنده ای و در پی تو

هر شب آواره ی هر کوچه و بازار شدم

کربلا اوج عزا بود ولی چون زینب

از بلایای پس از شام عزادار شدم

«من از آن روز که در بند توأم آزادم»

نوکر فاطمه و حیدر کرّار شدم

(عباس احمدی)

 

مناجات با امام زمان عج



ای یارمن دلدار من ای مونس وغمخوار من

ای همدم وهمراز من شد گریه بهرت کار من

وقتی که من از این جهان رنجور و دلخون می شوم

تا جمکرانت می پرد این قلب آتش بار من

آیا شود من همنشین با مهدی زهرا شوم

آیا شود مهمان گل این جسم همچون خار من

گر چه که چون خال لبت قلبم سیه باشد ولی

دیدار خالت می دهد نوری به قلب زار من

آقا اگر نالایقم تا من به وصل تو رسم

تو آنقدر خوبی که خود می آیی بر دیدار من

مهدی صادقی



گلچین مداحی مهر ماه94 - کربلائی مهدی صادقی

هیئت عاشورا

 

آدرس کانال هیئت در پیام رسان سروش :

http://sapp.ir/13850815

 

آدرس کانال هیئت عاشورا قم در تلگرام:
https://t.me/Ashoora1385

 

 

 

لطفاً نظرات و پیشنهادات و انتقادات خود را در قسمت (تماس بامن)بیان بفرمایید.با تشکر

 

 

 

 

شهادت امام سجاد ع - شعر از آقای قاسم نعمتی



 

سید الباکینم و در عشق غوغا می کنم

زنده در شهر مدینه یاد زهرا می کنم

من چهل سال است هر لحظه به یاد کربلا

از غم هر روضه ای گریه مجزّا می کنم

پای هر برگ صحیفه نه ، که روضه نامه ام

 با سر انگشتی ز خونِ دیده امضا می کنم

 رازق الطفل الصغیر و راحم الشیخ الکبیر

با مناجات سحر این روضه افشا می کنم

آب رنگ خون بگیرد تا که هنگام وضو

یادی از زخم لبانِ خشک بابا می کنم

 می سپارم بر همه تا نشود ام البنین

صحبت از ضرب عمود و فرق سقا می کنم

تا ببینم بین باغی لاله پرپر می کنند

 بی مهابا یاد جسم اربا رابا می کنم

با سئوالی پر کنایه وقت ذبح گوسفند

در دلِ درد آشنا طرح معما می کنم

 چون که بابای  مرا لب تشنه ذبحش کرده اند

بر سر این قصه با قصاب دعوا می کنم

گر ببینم دختری مویش گره افتاده است

خیلی آهسته گره از گیسویش وا می کنم

وای زان دم که بینم دختری خورده زمین

 گریه ها بر غربت اولاد زهرا می کنم

 تا که دیدم برده آوردند در بازار شهر

 یاد شام و ماجرای خواهرم را می کنم

سرخ موئی گفت دنبال کنیزم، بعد از آن

یاد آن مجلس دو چشم خویش دریا می کنم

(قاسم نعمتی)

 

 



یا حضرت زینب کبری س - شعر مرحوم منزوی اردبیلی


آنکه با عشق حسینی گشته همدم زینب است
آنکه بر سّر شهادت بوده مَحرم زینب است

آنکه شور افکنده با شور حسینی بر جهان
از ازل خو کرده با صد محنت و غم زینب است

آنکه نامش زین اَب خوانده رسول کردگار
چون نگویم من صفای اسم اعظم زینب است

آنکه بر خوانَد حدیث اُمّ ایمن بر امام
من به جرأت گویم آن زن هم حسین هم زینب است

آنکه کاخ ظلم و استبداد را با یک خطاب
کند و افکند از پی و بن ریخت بر هم زینب است

دامن شیر خدا بین ، شیر زن میپرورد

در شهامت برتر از سارا و مریم زینب است

آنکه اندر مجلس گردنکشان قد کرد عَلم
چون حسین بر دشمنان یکدم نشد خم زینب است

با برادر درد دل میکرد این سان تا سحر

آنکه ریزد از فراقت اشک ماتم زینب است

وصف زینب را ز من مشنو بیا در کربلا
خود بین چون حامی ناموس عالم زینب است

ملجأ اهل حرم تا ظهر اگر عباس بود
شب نگهبان در کنار نهر علقم زینب است

پرچمت گر سرنگون شد من نگه میدارمش
غم مخور بعد از تو پشتیبان پرچم زینب است

منزوی هرگز مزن بیهوده لافِ عاشقی
این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است

(مرحوم منزوی اردبیلی)