وبلاگ شخصی مهدی صادقی

فاطمه گشته مادرم که من غلام حیدرم

وبلاگ شخصی مهدی صادقی

فاطمه گشته مادرم که من غلام حیدرم

وبلاگ شخصی مهدی صادقی

گر چه که چون خال لبت قلبم سیه باشد ولی
دیدار خالت می دهد نوری به قلب زار من
اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

۸ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

مدح حضرت زینب س - شعر از محمودکریمی- قالب مسمط


امشب دلم به تاب و سرم گرم از تب است

امشب که از نسیم حضوری لبالب است

شمع است و شاهد است و شرابی که بر لب است

شور و شگفتی است و شبی عشق مشرب است

شامی که روشنایی روز است امشب است

امشب شب ملیکه دادار زینب است

 

این جلوه جلوه‌های شبی بیکرانه است

این جذبه جذبه حرمی بی‌نشانه است

این سجده سجده بر قدمی جاودانه است

این شعله شعله نگهی عاشقانه است

از هر لبی که می‌شنوی این ترانه است

عالم محیط و نقطه پرگار زینب است

 

سری رسید و معنی ام‌الکتاب شد

نوری دمید و قبله هر آفتاب شد

چشمی گشود و چشم شقایق بخواب شد

زیباترین دعای علی (ع) مستجاب شد

زهراست این که در دل گهواره قاب شد

امشب تمام گرمی بازار زینب است

 

بر عرش سبز دست نبی تا که جاگرفت

نورش زمین و کل زمان را فرا گرفت

حتی بهشت سرمه از آن خاک پا گرفت

از عطر دامنش همه جا روشنا گرفت

آئینه‌ای مقابل رویش خدا گرفت

تصویر جلوه‌های خداوار زینب است

 

این کیست این که سجده کند عشق در برش

این کیست این که سینه درند در برابرش

این کیست این که از جلوات مطهرش

عالم نبود غیرغباری زمحضرش

فرموده است از برکاتش برادرش

آئینه‌دار حیدر کرار زینب است

 

تا کوچه‌اش قبیله لیلا ادامه داشت

تا خانه‌اش گدایی عیسی ادامه داشت

در چشم او تلاطم دریا ادامه داشت

بر قامتش قیامت مولا ادامه داشت

زینب نبود حضرت زهرا(س) ادامه داشت

خاتون خانه‌دار دو دلدار زینب است

 

سرچشمه‌های پرطپش کوهسار از اوست

دریا از اوست جذبه هر آبشار از اوست

تیغ کلام فاطمی‌اش آب دار از اوست

تفسیر آیه‌های غم و انتظار از اوست

آری تمام هیمنه ذوالفقار از اوست

از کربلا بپرس علمدار زینب است

 

سوگند بر شکوه دل مرتضایی‌اش

بر جلوه‌های حیدری‌اش مجتبایی‌اش

سوگند بر تقدس کرب و بلایی‌اش

بر ریشه‌های چادر سبز خدایی‌اش

سوگند بر نماز شب کبریایی‌اش

تا روز حشر کعبه ایثار زینب است

 

شمس حجاب گنبد دوار زینب است

بدر سپهر عصمت و ایثار زینب است

محبوبه حبیه دادار زینب است

مسطوره سلاله اطهار زینب است

اذن دخول در حرم یار زینب است

منصوره نرفته سر دار زینب است

 

نون و قلم نبی است و یسطرون حسین

طاق فلک علی است به عالم ستون حسین

خلقت تمام حضرت زهراست خون حسین

هستی تمام ظاهر و مافی البطون حسین

با یک قیامت است هم الغالبون حسین

در این قیام نقطه پرگار زینب است

شهدا - شعر ازشمس تبریزی-مولانا


کجایید ای شهیدان خدایی

بلاجویان دشت کربلایی

کجایید ای سبک بالان عاشق

پرنده‌تر ز مرغان هوایی

کجایید ای شهان آسمانی

بدانسته فلک را درگشایی

کجایید ای ز جان و جا رهیده

کسی مر عقل را گوید کجایی

کجایید ای در زندان شکسته

بداده وام داران را رهایی

کجایید ای در مخزن گشاده

کجایید ای نوای بی‌نوایی

در آن بحرید کاین عالم کف او است

زمانی بیش دارید آشنایی

کف دریاست صورت‌های عالم

ز کف بگذر اگر اهل صفایی

دلم کف کرد کاین نقش سخن شد

بهل نقش و به دل رو گر ز مایی

برآ ای شمس تبریزی ز مشرق

که اصل اصل اصل هر ضیایی

 

(شمس تبریزی-مولانا)



22 ربیع الثانی - وفات حضرت موسی مبرقع ع

زندگینامه حضرت موسی مبرقع(ع)

حضرت امامزاده ابواحمد موسی المبرقع ابن الامام محمد التقی الجواد(علیه السلام)، سیّدی جلیل القدر و از راویان احادیث شیعه است.

ایشان مکنّی به ابواحمد و ملقب به مبرقع است و بدان جهت او را مبرقع می‌خواندند که به خاطر زیبایی و درخشندگی صورت، برقع بر روی خود می‌افکند و از این رو به موسی مبرقع ملقب شد.

وی جدّ سادات برقعی، رضایی، ابن الرضایی، تقوی، نقوی و رضوی است.

ابواحمد موسی مبرقع، در سال 214 هـ . ق دو سال بعد از میلاد علی بن محمد، امام هادی(علیه السلام) در مدینه متولد شد و پرهیزکاری، امانت و تقوا را نزد پدر بزرگوارش امام جواد(علیه السلام) آموخت و به مراتب عالیه ای دست پیدا کرد تا به آن جا که حضرت امام جواد(علیه السلام) او را بعد از امام هادی(ع، متولی موقوفات و صدقات خود نمود، بی آنکه ناظری بر وی بگمارد.

اکثر تاریخ نویسان و محدثان و علمای اسلامی اتفاق نظر دارند که موسی مبرقع از کوفه به قم هجرت نموده و در همین شهر رحلت کرده و در محلّی که هم اکنون در خیابان آذر (طالقانی) محلّه چهل اختران معروف است به خاک سپرده شده است.



حضرت موسی مبرقع، در سن 42 سالگی وارد قم شد و چهل سال در این شهر مقیم بود و به عنوان یکی از شخصیّت‌های برجسته از خاندان امامت و ولایت مورد تکریم علماء و بزرگان و اهالی قم قرار داشت تا این که در شب چهارشنبه آخر دی ماه، هشت روز مانده به آخر ربیع الثانی سال 296 هـ . ق در سن 82 سالگی دار فانی را وداع و روح بلندش به ملکوت اعلی پیوست.

امیر قم، عباس بن عمرو غنوی بر جنازه او نماز خواند و در سرای خودش، موضعی که امروزه به مشهد موسی مبرقع در محلّه چهل اختران معروف است به خاک سپرده شد.



از همان روز تاکنون مزار وی مورد احترام مؤمنین و دوستداران اهل بیت(علیهم السلام) می‌باشد به گونه ای که حتی شیعیان دور از قم، مانند اهالی هندوستان، پاکستان و دیگر کشورها نیز وقتی به قم مشرف می‌شوند به زیارت این یادگار امام جواد(علیه السلام) می‌روند و احترام مرقد و ضریح موسی مبرقع را بر خود لازم می‌دانند.

در کنار مرقد مطهّر موسی مبرقع، یکی از نوادگان وی به نام ابوعبدالله احمد بن محمّد بن موسی مبرقع مدفون می‌باشد. او در سال 311 هـ . ق در قم متولّد شد و به عنوان نقیب سادات علوّیه قم خدمت می‌کرد تا اینکه سرانجام در سال 357 هـ . ق وفات یافت و در کنار جدّش به خاک سپرده شد.



منابع: عمدة الطالب: 182، بدر مشعشع: 4 ـ 2، گنجینه دانشمندان 6: 188، منتهی الآمال 2: 399، گنیجینه آثار قم 2: 546، تاریخ قم: 215، سفینة البحار 2: 653، انجم فروزان: 111، انوار پراکنده 1:



مداحی وفات حضرت معصومه س 94-هیئت عاشوراقم

مدح حضرت علی ع - شعر از محمود اکرامی فر


از بیابان بوی گندم مانده است

عشق روی دست مردم مانده است

آسمان بازیچه ی طوفان ماست

ابر نعش آه سرگردان ماست

باز هم یک روز طوفان می‌شود

هر چه می‌خواهد خدا آن می‌شود

می‌روم افتان و خیزان تا غدیر

باده‌ها می‌نوشم از جوشن کبیر

آب زمزم در دل صحرا خوش است

باده نوشی از کف مولا خوش است

فاش می‌گویم که مولایم علیست

آفتاب صبح فردایم علیست

هر که در عشق علی گم می‌شود

مثل گل محبوب مردم می‌شود

تا علی گفتم زبان آتش گرفت

پیش چشمم آسمان آتش گرفت

…….

آسمان رقصید و بارانی شدیم

موج زد دریا و طوفانی شدیم

شعر کامل یا علی گفتیم و عشق آغاز شد

بغض چندین ساله ی ما باز شد

یا علی گفتیم و عشق آغاز شد

یا علی گفتیم و دریا خنده کرد

عشق ما را باز هم شرمنده کرد

یا علی گفتیم و گلها وا شدند

عشق آمد قطره‌ها دریا شدند

یاعلی گفتیم و طوفانی شدیم

مست از آن دستی که می‌دانی شدیم

یاعلی گفتیم و طوفان جان گرفت

کوفه در تزویر خود پایان گرفت

کوفه یعنی دستهای ناتنی

کوفه یعنی مردهای منحنی

کوفه یعنی مرد آری مرد نیست

یا اگر هم هست صاحب درد نیست

عده ای رندان بازاری شدند

عده ای رسوایی جاری شدند

آن همه دستی که در شب طی شدند

ابن ملجم‌های پی در پی شدند

از سکوت و گریه سرشارم علی

تا همیشه دوستت دارم علی

(محمود اکرامی‌فر (