آمدم از شام ویران سوی تو با چشم گریان
آمده بهر تو مهمان ای حسین جان ای حسین جان
خیز استقبال خواهر آمدم با قلب مضطر
با دل خون می نشینم بر سرِ قبرت برادر
آتش دل زد شراره بر ربابت کن نظاره
دیده اینجا اصغرش را با گلوی پاره پاره
وای من از این جسارت از جسوری از جسارت
من خودم دیدم در اینجا خیمه هایت گشت غارت
(مهدی صادقی)