وبلاگ شخصی مهدی صادقی

فاطمه گشته مادرم که من غلام حیدرم

وبلاگ شخصی مهدی صادقی

فاطمه گشته مادرم که من غلام حیدرم

وبلاگ شخصی مهدی صادقی

گر چه که چون خال لبت قلبم سیه باشد ولی
دیدار خالت می دهد نوری به قلب زار من
اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «من به خون لبت ای دوست گرفتار شدم» ثبت شده است

مناجات باامام حسین ع -شعر ازعباس احمدی




من به خون لبت ای دوست گرفتار شدم

حال سجاد تو را دیدم و بیمار شدم

در حسینیه ی ارباب شبی خوابم برد

صبح پشت درِ یک میکده بیدار شدم

چه شبی بود که از بین دو انگشت شما

ناگهان با خبر از عالم اسرار شدم

شال خوشبوی تو، سبز و علم دوش تو سبز

«دام همرنگ زمین بود گرفتار شدم»

بچه بودم که ابالفضل شفا داد مرا

تا قیامت به علمدار بدهکار شدم

خلق در روضه گرفتند برات عتبات

منِ بیچاره ولی دیر خبردار شدم

رشته بر گردنم افکنده ای و در پی تو

هر شب آواره ی هر کوچه و بازار شدم

کربلا اوج عزا بود ولی چون زینب

از بلایای پس از شام عزادار شدم

«من از آن روز که در بند توأم آزادم»

نوکر فاطمه و حیدر کرّار شدم

(عباس احمدی)